از دیرباز مخالفان اسلام به کنکاش نصوص اسلامی پرداختهاند و سعی کردهاند از دل این نصوص شبهاتی را بیابند و از آن در راستای کوبیدن منهج راستین اسلام استفاده ببرند و متأسفانه برخی از مسلمانان ناآگاه نیز به جای یافتن جوابی منطقی و صحیح برای این شبهات، در مقابل آن به دفاعی غیرمنطقی روی آوردهاند و دشمنان اسلام را مسرور و سرمست کردهاند. این رویه زمانی که مربوط به حقوق زنان بوده است بیش از هر چیز دیگر به جامعهی اسلامی و حتی غیر اسلامی ضربه زده است و شاید غفلت و عدم آگاهی مسلمانان و تندروی برخی دیگر اثرگذارترین عنصر این پروژه محسوب شود. سعی من بر این است که پس از توفیق و اذن خدای متعال و با استفاده از کتاب (التحریر الإسلامی للمرأة) نوشتهی دکتر محمد عماره، در قالب چند مبحث به برخی از این شبهات پاسخ گویم.
شبههی اول:
آیا واقعاً میراث زن نصف مرد است؟
دشمنان اسلام و تاجران حقوق زن از آیهی 11 سورهی نساء این شبهه را بر سر زبانها انداختهاند که اسلام ارث زن را نصف مرد قرار داده است و در حق زن اجحاف کرده است و حقوق آنها را رعایت نکرده است و اهلیت زن را زیر سؤال برده است و... و برخی از مسلمانان غافل نیز در مقابل این شبهه سینه سپر کردهاند و آن را فرمودهی خدا و غیرقابل اعتراض میدانند و پذیرفتهاند که اینچنین است و باید اینچنین هم باشد!
آیه میفرماید: (يُوصِيكُمُ اللَّـهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ...)
یعنی: خدا به شما در مورد فرزندانتان توصیه و سفارش میکند و برای مذکر همانند سهم دو مؤنث مقرر نموده است.
آنچه که کاملاً مشخص است خداوند این قاعده را برای کل میراثبران مقرر نکرده است و با لحاظ کردن کلمهی اولاد این قاعده را فقط مخصوص فرزندان و در آیهی آخر سورهی نساء مخصوص خواهر و برادر قرار داده است. پس این قاعدهای خاص است و موارد آن هم مشخص است و یک قاعدهی عمومی نیست.
فهم صحیح فلسفهی اسلام در مسئلهی میراث به ما میگوید که وجه تمایز در سهام میراثبران هرگز به ذکور و اناث بودن وارث برنمیگردد، بلکه در ورای این قوانین حکمتهای متعالی و مقاصدی ربانی نهفته است که بر بسیاری از مردم پوشیده است و آنها باید بدانند که فلسفهی اسلامی در میراث، بر سه معیار استوار است که ذکور و اناث بودن وارث در این معیارها نمیگنجد.
1-اولین معیار اسلام در تقسیم میراث درجهی قرابت و نزدیکی وارث به مورث است و هر چه وارث به مورث نزدیکتر باشد ارث بیشتر و هرچه وارث از مورث دورتر باشد ارث کمتری نصیبش میشود، بدون اینکه جنس وارث در نظر گرفته شود.
2-معیار دوم موقعیت زمانی نسل میراثبر است. یعنی معمولاً نسلی که در شروع زندگی است و یا به عبارتی رو به حیات است ارث بیشتری میبرد، زیرا که مسیر طولانیتری در پیش روی او قرار دارد و معمولاً نسلی که در پایان زندگی است و به عبارتی پشت به حیات است، کمتر ارث میبرد؛ زیرا که مسیر کوتاهتری پیش رویش است، علاوه بر اینکه نفقهاش معمولاً بر دوش دیگران است. مثلاً دختر شخص متوفی از مادر و همسر شخص متوفی ارث بیشتری میبرد و حتی از پدر شخص متوفی هم بیشتر ارث میبرد، هر چند که پدر مصدر ثروت پسر باشد، ولی با این وجود اگر دختر تنها باشد نصف ثروت پدر را به ارث میبرد! و پسر نیز از پدر بیشتر ارث میبرد و خوب است بدانید در اکثر ادیان دیگر اصلاً دختر ارثی نمیبرد!!!. پس در معیار دوم هم جنس وارث مطرح نیست.
3-معیار سوم مسؤولیت مالی است که اسلام بر عهدهی شخص میراثبر در قبال دیگران میگذارد و این تنها معیاری است که به تفاوت بین جنس مذکر و مؤنث میانجامد و البته تفاوتی که نه تنها ظلم به زن نیست بلکه تا حدود زیادی به نفع جنس مؤنث است!
پس هنگامی که میراثبران در درجهی قرابت و موقعیت زمانی برابر باشند، همانند فرزندان متوفی، آن وقت مسؤولیت مالی میراثبران تفاوت در میزان ارث را رقم میزند. به همین علت خداوند تفاوت بین دو جنس را به صورت عموم ذکر نکرده است و فقط مختص حالت خاصی قرار داده است و نگفته است سفارش و توصیه خدا در کل میراثبران اینگونه است، بلکه فقط این حالت را مخصوص فرزندان متوفی قرار داده است که دلایل آن را در مثال زیر واضح و روشن است:
فرض کنید مردی فوت میکند و یک پسر و یک دختر و همسر از خود به جای میگذارد. در این صورت طبق قوانین اسلام پسر دو برابر دختر ارث میبرد، اما در عوض آن اگر پسر بالغ باشد نفقهی مادر و خواهرش بر دوش اوست، ولی دختر نه تنها چنین چیزی بر او واجب نیست بلکه قبل از ازدواج نفقهاش بر عهدهی یکی از نزدیکان ذکور است و بعد از ازدواج هم بر عهدهی شوهرش و بعد از مرگ شوهر هم نفقهاش بر عهدهی فرزندانش است و هیچ مسؤولیت مالی ندارد. با این تفاصیل، قانون ارث اسلامی به علت ضعیفتر بودن زن، تا حدود زیادی از حقوق وی دفاع کرده است و قانون را به نفع آنان وضع کرده است.
حتی اگر پدری در حیاتش دچار ورشکستگی یا هر مشکل مالی دیگر شود، قانون اسلام پسر و برادر و پدر وی را مکلف به جبران خسارت و تحمل بار مالی او میکند و دختر و خواهر و مادر وی مجبور به جبران خسارت نیستند.
پس اگر جایی مرد از زن ارث بیشتری میبرد، علت آن مسؤولیت مالی وی در قبال اطرافیان است، مسئلهای که زن در قبال آن مسؤولیتی ندارد.
در پایان به این نکته اشاره کنم که بررسی و استقراء حالات و مسایل مختلف میراث حقایق زیر را اثبات میکند:
1-در کل حالات میراث فقط در چهار مورد زن نصف مرد ارث میبرد.
2-چندین برابر حالت چهارگانهی فوق وجود دارد که زن کاملاً به اندازهی مرد ارث میبرد.
3-بیش از ده حالت دیگر وجود دارد که زن بیش از مرد ارث میبرد.
4-چند حالت دیگر هم وجود دارد که زن ارث میبرد و همتای مردش ارثی نمیبرد.
یعنی در برابر چهار حالتی که زن نصف مرد ارث میبرد، بیش از 30 حالت وجود دارد که زن یا به اندازهی مرد ارث میبرد و یا بیش از مرد و یا زن ارث میبرد و همتای مردش ارثی نمیبرد!
ادامه دارد ...
نظرات
صابر
22 فروردین 1392 - 03:11با سلام خدمت برادران عزیزم سپاس از موضوع جالتون انشاءالله به این زودیها ادامش رو هم ببینیم جزاکم الله اجرکم
بدوننام
18 فروردین 1392 - 02:32سلام جزاکم الله فی الدارین عالی بود
امیر
19 فروردین 1392 - 09:08سلام من رو به جناب رحمت الله خردنیا برسونید و بگید که اگه اشکال نداره تمام دارایی شون رو به من ببخشند و من حاضرم تا آخر عمر ایشون و تمام فرزندان شون بهشون نفقه بپردازم
بدوننام
19 فروردین 1392 - 11:47سلام خلیل خوب بود جزاک الله برای بنده خیلی مفید بود فقط ادامه دهید و بقیه موارد را کامل کنید مثلا اگر دختر شوهد نداشته باشد و خود هزینه اش را تقبل کند و ... با تشکر
ابوعمربلوچ
20 فروردین 1392 - 09:25ممنون مطلب بسیار جالبی بود فقط ادامه اش بدهید
حسینی
20 فروردین 1392 - 02:44خیلی جالب و مفید بود جزاکم الله خیرا